Web Analytics Made Easy - Statcounter

قتل فرزند به دست پدر و مادر به خودی خود رویدادی شوک‌آور و غیرقابل تحمل است، چه برسد که بدانیم پای قتلی به شدت خشونت بار در میان است و از آن مهم تر، این نخستین قتلی نیست که این والدین مرتکب شده و تلاش داشته‌اند آثار و نشانه هایش را به مانند قتل‌های قبلی پنهان کنند!
به گزارش «تابناک»، از جمله اخباری که در این روز‌ها به شدت جامعه ایرانی را متاثر کرده است، خبر جنایتی است که در غرب تهران به وقوع پیوسته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قتل بابک خرمدین که با القابی مانند کارگردان و مدرس سینما شناخته می‌شده و حالا نامش در پرونده‌ای به عنوان مقتولِ تکه تکه شده درج شده که در مقابل نام عاملان این جنایت، نام پدر و مادر وی درج شده است. پدر و مادری که حالا اعترافات تکان دهنده تری داشته‌اند.
آن گونه که رئیس پلیس پایتخت می‌گوید، شب گذشته والدین مقتول به قتل داماد و دخترشان به همان شیوه فجیع معترف شده‌اند؛ دو قتلی که اولی در سال ۹۰ رقم خورده و دلیلش را رهایی دخترشان از آزار و اذیت شوهر ۵۵ ساله اش ذکر کرده اند و بعدی هفت سال بعد، در سال ۹۷ رقم خورده و مشابه قتل پسرشان در روز‌های اخیر بوده ست؛ بیهوش کردن وی، کشتنش و در نهایت تکه تکه کردن جسد دختر ۴۹ ساله.
این چکیده رویدادی است که اگر بگوییم حکم سیلی سختی را به گوش جامعه ایرانی داشته، سخنی به اغراق نگفته ایم؛ رویدادی شوکه کننده که چه بخواهیم و چه از آن منزجر باشیم، در حافظه جمعی جامعه خواهند ماند و با یادآوری گاه و بیگاه آن، رنج خواهیم کشید و آزار خواهیم دید. اما چه شد که به اینجا رسیدیم؟ آیا این فاجعه با همه ابعاد دردناکش، تنها یک نمونه است یا می‌شود آن را در کنار فجایع دیگر قرار داد و از جمع زدن آن‌ها به نتیجه بزرگتری رسید؟ برای یافتن پاسخ سوالاتی از این دست به سراغ یک جامعه شناس رفته و با او به گفت‌گو نشستیم.
امان اله قرایی مقدم در این باره می‌گوید: در چرایی شکل گیری این ماجرا عوامل متعدد و مختلفی دخالت داشته، مثل کمبود امکان مادی که فرد [مقتول]بتواند خانه‌ای اختیار کند، اما از دید من بیشتر سنت ها، عقاید و ارزش‌هایی که پدر و مادر این فرد به آن‌ها معتقد بوده‌اند، در شکل گیری ماجرا نقش داشته است؛ اینکه نمی‌توانستند از نظر فرهنگی و اعتقادی و بر اساس باور‌های سنتی شان، رفتار فرزندشان را بپذیرند. البته اینکه حالا والدین به قتل داماد و دخترشان هم اعتراف کرده اند، ابعاد ماجرا را وسیع‌تر هم می‌کند و ممکن است نشان دهد که پدر و مادر دچار جنون آدمکشی و مثله کردن داشته اند!
وی می‌افزاید: باید بدانیم که خشونت نه فطری است، نه نژادی، نه ارادی و نه ذاتی، بلکه پدیده‌ای کاملا اجتماعی و فرهنگی است؛ موضوعات اجتماعی مانند فقر و بیکاری را گفتیم، اما برای توضیح مسائل فرهنگی بایستی به نظریه ویلفردو پارتو [جامعه شناس سرشناس ایتالیایی]اشاره کنیم که فرهنگ جامعه را به رسوبات و مشتقات تقسیم می‌کند. رسوبات آن چیز‌هایی است که در خون ما از بدو تولد ته نشین می‌شود، مثل نام و نام خانوادگی، ایمان و اعتقادات و غیره. همان رسوباتی که احتمالا در نام گذاری این کارگردان هم منعکس شده است.
این استاد دانشگاه در ادامه می‌گوید: بایستی نکات مختلف را مدنظر قرار داد مثل این نکته که پدر خانواده نظامی بوده، تجربه حضور در جنگ را داشته و احتمالا از روحیات خاصی برخوردار بوده یا حتی این نکته که احتمال دارد فرزندان رفتار و روابط نادرستی داشته اند که باب میل و سلیقه پدر و مادر نبوده و با هنجار‌ها و باور‌های آن‌ها همخوانی نداشته است و یا حتی این نکته که چه بسا پدر و مادر خودشان را هم مقصر می‌دانسته اند که فرزندان با چهل و چند سال سن در خانه ایشان هستند و به کار‌هایی روی آورده اند که مورد قبول ایشان نیست.
قرایی مقدم می‌افزاید: مثلا می‌شود به این نکته اشاره کرد که از دید جامعه شناسی، اعتقادات و باور‌ها در افرادی که به هنر روی می‌آورند و به اصطلاح هنرمند هستند کمرنگ‌تر است؛ شاید به این دلیل که این افراد یک گام جلوتر حرکت می‌کنند یا یک گام جلوتر از جامعه را می‌بینند. البته این را در دیگر نقاط جهان هم در این طیف افراد می‌شود دید و مختص به جامعه ایرانی نیست.
اما آیا یادآوری این مسائل از زجر آور بودن این ماجرا برای افکار عمومی می‌کاهد؟ عضو انجمن جامعه شناسی ایران در این باره می‌گوید: اگر جامعه را استخر بزرگی در نظر بگیرید، وقتی سنگی در آن می‌اندازید، آن نقطه‌ای که سنگ می‌افتد، کانون نام دارد و هرچه سنگ بزرگتر باشد، کانون بزرگتر می‌شود، موج‌های بزرگتری می‌سازد و در جلب مستمعان و بینندگان تاثیر می‌گذارد. این خبر جامعه را آزرده و دل شکسته کرد و نشان داد که تا چه اندازه جامعه ما پرخاشگر شده است.
وی در ادامه می‌گوید: برای تشریح این وضعیت بایستی سراغ تئوری چرخش در خشونت برویم؛ اینکه از خشونت، خشونت زاده می‌شود. این نظر من است. چون جامعه ما خشونت گراست، به اینجا رسیده ایم، چون از خشونت، خشونت زاده می‌شود. برگردیم به آن استخری که مثال زدیم؛ امواجی که با سقوط سنگ در آن تولید می‌شود، پریودیک هستند و مرتب تکرار و بزرگتر می‌شوند تا جایی که هر جایی از جامعه را نگاه کنیم، خشونت را در آنجا می‌شود دید. البته این عوامل متعددی دارد از جمله گرانی، فقر و... که سوای آثار مستقیم شان، توان تحمل افراد را هم تحت تاثیر قرار می‌دهند و کم می‌کنند.
این جامعه شناس می‌افزاید: در این مورد، عوامل خشونت زا از نقاط مختلف به این خانواده رسیده و، چون پدر و مادر نتوانسته اند آن را از زندگی شان بیرون کنند (مثلا بچه‌ها خانه دیگری بگیرند و بروند)، در نتیجه کاسه صبرشان لبریز شده و این رویداد را رقم زده اند. شاید پدر و مادر احساس کرده اند که گوشه قرار گرفته اند و هیچ چاره‌ای ندارند. این گونه شده که کمر به قتل پسر، دختر و داماد بسته اند.
او در ادامه در پاسخ به این سوال که ریشه این خشونت از کجاست، می‌گوید: بر اساس نظریه خانم مارگارت مید [انسان شناس نامدار آمریکایی]، خشونت و پرخاشگری از نحوه شیردادن مادر و شست و شوی بچه شروع می‌شود تا موارد دیگر. مثلا اینکه بچه را قنداق می‌کنند، خشونت است. یا اینکه بچه را برای مدت محدود شیر می‌دهند. هرجا برعکس این‌ها عمل می‌شود، مردمان صلح طلب‌تر هستند. مثلا جایی که برای شستن بچه آواز می‌خوانند، فرهنگ جامعه خشونت بار نیست.
قرایی مقدم می‌افزاید: حالا به جامعه خودمان نگاه کنید و ببینید در کجا شادی می‌بینید؟ در رادیو و تلویزیون؟ در صحبت ها؟ در اخبار؟ خودتان قضاوت کنید که هر روز در اخبار چه می‌بینید؟ می‌گردند و هر جا خشونت است را در اخبار نشان می‌دهند، در حالی که هرگز نشان نمی‌دهند در جایی مثلا رقص و شادی است. این همان چیزی است که به درون جامعه می‌آید و بر اساس تئوری چرخش خشونت، در جامعه می‌چرخد.
اما چه کنیم از دست این خشونت در امان بمانیم؟ این استاد دانشگاه می‌گوید: نمی‌توانید؛ من علمی صحبت می‌کنم و شعار نمی‌دهم. کورت لوین [روانشناس سرشناس آلمانی]نظریه فضای زندگی یا فضای حیاتی را مطرح می‌کند که بر اساس آن، هر جایی که هستیم، در یک میدان قرار داریم و تحت تاثیر دو دسته نیرو هستیم. یک دسته نیرو توسط اطرافیان به ما وارد می‌شود (از نور برق گرفته تا برخورد همکار و رئیس و...) و یک دسته دیگر که نیرو‌های درونی (مثل خواست قلبی) هستند. اینکه ما مثلا در محیط کاری نمی‌رقصیم، بابت غلبه نیرو‌های بیرونی به نیرو‌های درونی است که بازدارنده هستند و بر آن‌ها می‌چربد.
وی می‌افزاید: حال اگر میدان زندگی مان عوض شود، میدان نیرو فرق می‌کند. مثلا وقتی به خانه می‌روید، ممکن است اگر دلتان خواست، برقصید! درست مثل فیزیک نیوتنی که در آن برایند نیرو‌های میدان موجب می‌شود که مثلا سیاره‌ها در فاصله معینی از هم بمانند و سقوط نکنند یا دور نشوند. در جامعه هم اگر این تعادل بهم بخورد، موجب می‌شود که مثلا گرانی و فقر (که عامل خشونت و پرخاشگری می‌شوند)، بر نیرو‌های بازدارنده مثل پلیس، زندان و... برتری پیدا کنند و قتل رقم بخورد.
عضو انجمن جامعه شناسی ایران می‌گوید: الان فضای حیاتی ایران خشونت زاست و اگر می‌خواهیم از آن خلاص شویم باید میدان نیرو را تغییر دهیم. تا این فضای زندگی تغییر نکند، خشونت ادامه خواهد یافت؛ تا زمانی که طلاق کم شود، ازدواج سامان بگیرد، بیکاری رفع شود، خانواده سالم شود، مردم شاد شوند و امید به آیند داشته باشند و... نه اینکه بگویند "بچه بیاورید" و مردم بگویند که چگونه سیرشان کنیم و آینده شان چه خواهد شد؟ باید ببینیم آیا می‌توانیم میدان نیرو را تغییر دهیم؟ تنها در این صورت است که می‌توانیم خشونت و پرخاش را پایان دهیم.
وی در پایان می‌گوید: به عنوان مثال می‌شود در این ماجرا پرسید که آیا اگر پسر این خانواده یا دخترشان خانه می‌داشت، این اتفاقات رخ می‌داد؟ این همان چیزی ست که نشان می‌دهد میدان نیرو چیست و منظور از تاثیر تغییر آن در جامعه چیست.  

منبع: تابناک

کلیدواژه: نحوه برگزاری امتحانات مدارس 1399 1400 انتخابات 1400 غزه بابک خرمدین قتل جامعه شناس قرایی مقدم خشونت پرخاش نحوه برگزاری امتحانات مدارس 1399 1400 انتخابات 1400 غزه جامعه شناس میدان نیرو پدر و مادر داشته اند بر اساس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۶۳۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بدجوری دل درد گرفتیم  

واژهء انقلابی و انقلابی‌گری حالا تداعی برون‌ریزی زشت‌ترین رفتارهایی را می‌کند که در عرف عرفانی و مذهبی ما طرد ‌شده؛ اما حالا شده سکهء روز مثلا انقلابی‌ها. این پدیده را باید نوعی استفراغ ناشی از دل‌درد تاریخی خودمان بدانیم. لابد پیامدی منتظر اما نامنظور از انقلاب اسلامی. و تضعیف شرع و نه الزاما اعتقاد مذهبی.

این واگشت به ملکات ردیه و مَنِش نادینامیک، در نبود ذهنیتی پذیرفته شده متناسب با درک زمان و دینامیک در اجتماع، طبیعی است- همین است که آن را از نوع پیامدی منتظر در جامعه می‌دانم. تحولات مشابه در اروپا مثال بارزی از پیچیدگی و سختی تغییر ذهنیت در جامعهء انسانی است- اوج آن را باید در جامعه‌ای دانست که در آن انسان‌ها دینامیک را درک کرده‌اند و به‌شدت در مقابل نطام‌های سلسله مراتبی قدرت و نظام‌های مطلقه ایستادند تا نقش کل جامعه در برهم‌کنش‌شان متجلی شود. این رخ‌دادْ نهایتِ فرایندی است که بیش از نیم هزاره طول کشید در پیامد جنگ‌های صلیبی. بیش از یک میلیون سوزانده شدند به جرم این‌که شیطان در جسم‌شان حلول کرده.

چه بدعت‌گذارانی که زنده در آتش سوزانده شدند- نمونهء آن سوزاندن هشت نفر بدعت‌گذار در پاریس در حضور اسقف اعظم و رئیس دانشگاه پاریس و بزرگان دیگر در سال ۵۸۹/۱۲۱۰- همزمان با تولد سعدی و هنگام افول سلجوقیان و برامدن خوارزم‌شاهیان در ایران؛ ما هم حلاج داشتیم (قرن سوم/نهم) اما مرتبهء بزرگی کمیت را مقایسه کنید با میلیون‌ها نفر در اروپا. این وحشی‌گری‌ها از جنس همان مَنِشی است که در کولوسئوم می‌بینیم و در هولوکاؤست و حالا هم در غزه: همان که نظریه‌پردازی شده و زیبا بسته‌بندی‌شده در مفهوم «اختیارگرایی» (لیبرتاریانیزم) و «ملکهء پست» (vile maxim) به معنی «همه چیز برای ما و هیچ برای دیگری».

انتظار این‌که با یک کلمهء مردم‌سالاری، بشود این تحولات را درک کرد اشتباه است. خواهیم افتاد در چاه ملکهء پست و اختیارگرایی و بی‌اخلاقی (سطح) بالاها (higher immorality) که تجلی آن پوشاندن جنایت و نسل کشی انسان‌ها در غزه تحت نام مردم‌سالاری است. پس، انتظارمان از زدایش مفهوم وقت و پذیرش دینامیک در اجتماع و تأکید بر شکوفایی فرد در جامعه را متناسب کنیم با توان تغییر ذهنیت انسان‌ها [۱]- و نه فرورفتن به درون؛ هرگاه هم توانی فراهم شد، دست بالاتر از امکان بزنیم.

1. نک نتجه تحقیق جدید را که چگونه منش فکری انسان‌ها وابسته به شبکه‌های نورونی است:
Gene expression networks regulated by human personality, Nature, Mol Psychiatry, ISSN 1476-5578.
به نقل از هادی صمدی، چگونه می‌توانیم خود را به‌نحوی بنیادی تغییر دهیم

بیشتر بخوانید:

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902377

دیگر خبرها

  • انفجار مهیب در بابل؛ ماجرا چه بود؟
  • تسریع در آزادسازی میدان جلوخان در ۱۴۰۳/ گره ۱۳ ساله میدان امام علی (ع) را باز می‌کنیم
  • رمزگشایی از یک پروژه مشکوک/ واکاوی پشت‌پرده انتشار گسترده یک شایعه دروغ درباره جامعه مسلمانان ژاپن
  • تغییر نشان فدراسیون بوکس پس از ۳۵ سال
  • رویکرد فرهنگی دروازه قرآن باید تغییر یابد
  • بدجوری دل درد گرفتیم  
  • خشونت علیه دانشجویان و اساتید ذات واقعی آمریکا را نشان داد
  • برپایی کارگاه آموزشی و تربیتی مضمار به معنای «میدان و عرصه» در رشت
  • بازداشت ۲۱۰ نفر در اعتراضات «روز کارگر» در ترکیه
  • وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم می‌کند